یه روز بهم گفت: میخوام باهات دوست باشم
آخه میدونی؟ من اینجا خیلی تنهام
بهش لبخند زدم و گفتم: آره میدونم فکر خوبیه من هم خیلی تنهام
یه روز دیگه بهم گفت: میخوام تا ابد باهات بمونم
آخه میدونی؟ من اینجا خیلی تنهام
بهش لبخند زدم و گفتم: آره میدونم
یه روز دیگه گفت: میخوام برم یه جای دور
بعد که همه چیز روبراه شد تو هم بیا
آخه میدونی؟ من اینجا خیلی تنهام
بهش لبخند زدم و گفتم: آره میدونم فکر خوبیه من هم خیلی تنهام
یه روز تو نامه اش نوشت: من اینجا یه دوست پیدا کردم
آخه میدونی؟ من اینجا خیلی تنهام
براش یه لبخند کشیدم و زیرش نوشتم:
آره میدونم فکر خوبیه من هم خیلی تنهام
یه روز یه نامه نوشت و توش نوشت:
من قراره اینجا با این دوستم تا ابد زندگی کنم
آخه میدونی؟ من اینجا خیلی تنهام
براش یه لبخند کشیدم و زیرش نوشتم: آره میدونم فکر خوبیه
من هم خیلی تنهام . من هم خیلی تنهام
حالا دیگه اون تنها نیست و من از این بابت خیلی خوشحالم
و چیزی که بیشتر خوشحالم میکنه اینه که نمیدونه من هنوز هم خیلی تنهام
بازدید دیروز : 350
کل بازدید : 150666
کل یاداشته ها : 210