دوست من یک زمانی می رسدکه می فهمی اگر فواره هم بودی و یکبند بالا می رفتی
باید می امدی پایین اصلا این خاصیت فواره هاست خاصیت همه بالا رفتن هاست آن روز
وقتی آمدی پایین فکر می کنی شکستی مثل ساقه های ترد گلهای نسترن خیال می
کنی همه چیز تمام شده و دروازه هایی که آرزو داشتی وقتی به آن بالا ها رسیدی
بازشان کنی و از آنجا یک عالم نور و دلخوشی برداری حالا فکر می کنی تا ابد بسته
شده اند نه تو این فکرها را نمی کنی این فکرها مال دلهای کوچک است که ظرفیت
افتادن ندارند ولی تو آنقدر بزرگی که باور داری بالا و پایین مهم نیست مهم این است که
فواره باشی آب باشی و به چشمهای خسته و از یاد رفته به دلهای عتیقه خاک گرفته یک
آسمان پر از پرستوهای شفاف و زلال تازگی هدیه کنی . می دانی اگر آب باشی حتی
اگر ته ته زمین هم باشی زیر آن همه سنگ و سیاهی باز هم آبی . اگر هم بالا بروی
بالای بالا ابر بشوی توی آسمان باز هم آبی خوبی دوست داشتنی هستی .. پس
هیچوقت نگو که شکستی نگو همه چیز تمام شد حالا برو و به آن لحظه ها که می
خواهند ترا بشکنند بگو که می خواهی آب باشی و آب هر جا که باشد بالاست.کاش خودمم حضمش کنم
بازدید دیروز : 53
کل بازدید : 150437
کل یاداشته ها : 210