ابزار چت روم

چت روم


سفارش تبلیغ
صبا ویژن
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز




تفاوت جوات‌کلاسیک با اوتول در وضعیت مالی شخص شخیص جوات است (و گرنه حیوان، حیوان است، چه فرقی می‌کند!!!). بدین صورت که شما به یه اتومبیل نیاز دارید که دیگه درپیتی‌ترین آن پراید است. البته از دوو سیلو، 405 و به خصوص از 206 بهترین بهره را می‌توانید ببرید و به مرادتان برسید.

خودرو: 1 عدد (ترجیحا پیکان صفر، یا یکی از موارد ذکر شده در بالا)

رنگ: سفید یا مشکی

روکش صندلی: سفید با خالهای سیاه یا سیاه با خالهای سفید!

ابتدا خودرو مورد نظر را کاملا شسته و ضدعفونی کرده و کمکها را کمی (نه زیاد) می‌خوابانیم. بعد شیشه عقب را می‌دهیم دودی کنند و روی آن یک جمله انگلیسی خفن مثل Don?t Race Baby و یا چیزی شبیه این، می‌نویسیم. از این چرت و پرتها روی درب صندوق عقب نیز می‌توانیم بنویسیم.

اگر از جملات انگلیسی خوشتان نمی‌آید می‌توانید از آرم فیلم ?جیغ? استفاده کنید. یادتان باشد که آرم متالیکا، رپ و... دیگر قدیمی شده است.

رینگهای خودرو را حتما عوض کنید. شما به رینگ پره‌ای با لاستیکهای پهن دیواره‌کوتاه نیاز دارید. اگر توان مالی اجازه این کار را به شما نمی‌دهید، سری به بوتیکهای اتومبیل بزنید، قالپاقهای زیادی می‌توانید پیدا کنید که ادای رینگ را برای شما دربیاورند. (به هر حال تو سرعت، نشون نمیده!)

یک بوق خفن و یک سراگزوز مشدی (تک لول یا 2 لول فرقی نمی‌کند) که داخل آن به رنگ قرمز باشد همچنین یک ضبط پایونیر یا کن‌وود در محل مربوطه نصب می‌نماییم. 3 عدد ساب ووفر که اندازه آن از درب دیگ هیات سرکوچه بزرگتر نباشد هم پشت شیشه عقب نصب می‌کنیم. یک مانیتور هم روی داشبورد می‌چسبانیم.

اگر پژو 206 داشتید، چراغهای جلو و عقب را هم بدهید مشکی کنند! اگر خودرو دیگری داشتید و برای آن چراغ مشکی وجود نداشت، غصه نخورید! خودتان دست به کار شوید. مقداری برچسب سیاه و یا سفید تهیه کنید و تا می‌توانید آنها را به چراغهای عقب و جلوی خودرو بچسبانید. اگر باز هم اضافه اومد پایین یا بالای شیشه جلو و عقب خودرو هم فراموش نشود.

حالا نوبت توپ گلف است! یک عدد توپ گلف مشدی (از اون آدم خرکن‌ها) روی شیشه عقب و یا جلو می‌چسبانیم. یه برچسب درباک هم روی درب باک خودرو می‌چسبانیم تا شکل باک تانک بشود!

یه بوگیر باحال (از اونایی که توش آب رنگی و فتیله داره) هم روی یه قسمتی از داشبورد جاسازی کنید.

پس از طی مراحل بالا، به اولین بقالی مراجعه کرده و چهار عدد تخم‌مرغ تلاونگ خریده و هر کدام را زیر یکی از لاستیکها می‌گذاریم. خودرو را روشن نموده و در دنده یک گذاشته و یک نیم کلاج می‌کنیم تا چشم حسودها با هم بترکد.

خودرو مورد نظر آماده است و می‌توانید با آن پی کارتان بروید!؟


  


 از زبان خانومی که شوهرشو ترک داده : من بعد از خوندن صحبتهای معاون سلامت تصمیم به وادار کردن شوهرم به ترک سیگار کردم و بسرعت برگه ای برداشتم و مطالب زیر رو در اون نوشتم و به در یخچال چسبوندم.
از امروز تصمیم گرفتم تو رو به ترک سیگار وادار کنم و به همین خاطر قوانین زیر از همین الآن در خانه لازم الاجرا می باشد:

- قانون شماره 1: هر روزی که لباسهات بوی سیگار بده به یکی از مجازاتهای زیر (البته به انتخاب خودت) محکوم می شوی:
1- شستن ظرفهای ناهار و شام
2- خوردن هفت هشت ضربه ملاقه به سرت
3- دعوت مامانم اینا و داداشم اینا برای صرف ناهار(که به احتمال 99 درصد برای صرف شام هم می مونند!)
تبصره: البته مورد شماره 1 انحرافیه و نمی تونی اون رو انتخاب کنی، چون تو این کار رو نه به عنوان مجازات بلکه به این خاطر که وظیفه ات است هر روز انجام می دی!!

- قانون شماره 2: اگه توی جیبت کبریت یا سیگار پیدا کنم، یکی از چهار عمل زیر رو باز هم به انتخاب خودت عملی می کنم:
1- قهر می کنم می رم خونه مامانم اینا و بعد ده روز و پس از یه عالمه منت کشی برمی گردم خونه.
2- یک گردنبند، دستبند، النگو و یا یک مورد مشابه اینا به انتخاب خودم باید برام بخری!!
3- خودت بگو با ملاقه بزنم یا کفگیر؟!
4- با همون کبریت و به کمک مقداری مواد آتش زا تنبیهت می کنم.

تبصره: خودت می دونی من از این سوسول بازیها خوشم نمی آد پس گزینه اول منتفیه، دیگه هم حوصله زدن با ملاقه تو سرت رو ندارم، چون همه ملاقه ها و کفگیرام کج و کنجول شدن و دیگه حیفم می آد وسایل آشپزخونه رو خراب کنم، گزینه آخری هم وجدانی خیلی خشونت داره و به علت این که بچه مون هفت سالشه و دیدن این صحنه ها برای بچه های زیر 12 سال مناسب نیست این گزینه رو هم نمی تونی انتخاب کنی، پس فقط می مونه گزینه دوم ...!!

- قانون شماره 3: در صورتی که یقین حاصل کنم سیگار رو ترک کردی، می تونی یکی از موارد زیر رو به عنوان جایزه انتخاب کنی:
1- به مدت 24 ساعت از شستن ظرف، لباس و... هرگونه انجام کار در خانه معاف باشی.
2- به عنوان تلافی این چند سال و چند هزار ضربه ملاقه، تو هم یک بار با ملاقه بزنی تو سرم!
تبصره: گزینه اول الکیه و نمی تونی انتخابش کنی، چون می ترسم بد عادت بشی و تنبل و تن پرور بار بیآی!!
اگه هم جرأت داری گزینه دوم رو انتخاب کن!!
""با تشکر، همسر مهربان و دلسوزت""
- بازم همون خانومه: شوهرم بعد یک هفته به این نتیجه رسید به نفعشه سیگار رو ترک کنه! (چون با سر بانداژ شده باید از خونه بیرون می رفت و جیبش شده بود پر چک برگشتی


  


 

گفتی که با یاس تنت پیرهن بدوزم

چون شاپرک باشم که از عطرت بسوزم

گفتی که دستامو بگیر

گفتم میگیرم

گفتی که از عشقم بمیر،گفتم میمیرم

گفتمو گریه کردمو پای تو ساختم

این دل سر به راهمر اسون به تو باختم

گفتی بمون بامن بمون،گفتم میمونم

گفتی با دلتنگیم بخون گفتم میخونم

چرا با این که میدونم خطا کرده هنوز دلگرم اینم که برگرده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


  


پا رویه احساس میزارم رد میشم حتی از خودم

فقط به این خاطر که بتو ثابت کنم نیستم اون ادم قدیم

می دونم سخته که قبول کنی عوض شدم شایدم که بزرگ شدم دلم شکست


  


تقلید از سریال ماه رمضان قربانی گرفت ، کودک 12ساله 5 کیلومتر تا بهشت را پیمود

 
 
«می خواهم روح شوم و ببینم بابا و مامان راجع به من چه می‌گویند».
این آخرین جمله‌ای بود که محمد مهدی قبل از شروع بازی مرگبارش به زبان آورد. او سه‌شنبه هفته گذشته وقتی خودش و برادر 6 ساله‌اش را در خانه تنها دید، تصمیم گرفت همانند سریال مورد علاقه‌اش تبدیل به یک روح شود و به مکان‌های مورد علاقه‌اش سر بزند، غافل از اینکه بازی او سرنوشت شومی به‌دنبال خواهد داشت.
حالا 7 روز از حادثه‌ای که برای پسربچه 12 ساله گذشته می‌گذرد. 7 روزی که حاصل آن برای پدر و مادر محمدمهدی چیزی جز گریه و اندوه نبوده است. درست زمانی که خیلی از ما مشغول مسافرت و استراحت در تعطیلات عید فطر بودیم، اعضای خانواده «کوهی» پله‌های بیمارستان سوم شعبان را دو تا یکی می‌کردند به امید اینکه شاید از زبان پزشکی بشنوند: «پسرتان به زندگی برگشته است.» اما 7روز گذشت و محمد مهدی نه تنها به هوش نیامد که بنابر نظر قطعی پزشکان، دچار مرگ مغزی شد.
تقلید مرگبار
« محمدمهدی علاقه زیادی به یکی از سریال‌های ماه رمضان داشت و جانش را هم سر تقلید از این سریال گذاشت.» این را پدر محمدمهدی می‌گوید. وی می‌افزاید: «پسرم بیش‌فعال بود و فیلم‌ها و سریال‌هایی را که می‌دید، تاثیر زیادی در او می‌گذاشت. دست آخر هم تقلید از یکی از همین سریال‌ها کار دستش داد و ما را داغدار کرد.»
ماجرا چه بود؟
بعد از ظهر سه‌شنبه گذشته، هیچگاه از یاد پدر محمدمهدی نخواهد رفت. زمانی که او سر کار بود و وقتی همسرش برای خرید خانه را ترک کرد، بچه‌ها در خانه تنها ماندند. او توضیح می‌دهد: «محمدمهدی» و برادر 6ساله‌اش مشغول بازی بودند که پسر بزرگم ناگهان تصمیم گرفت، به تقلید یکی از سریال‌های ماه رمضان تبدیل به روح شود. او به برادر کوچکش گفت که می‌خواهد وقتی روح شد، به محل کار من و نزد مادرش و همسایه‌ها برود و ببیند ما راجع به او و کارهایش چه می‌گوییم. برای همین به میله بارفیکسی که برای ورزش کردن بچه‌ها در خانه نصب کرده بودیم، یک روسری را قلاب کرد و سرش را داخل آن قرار داد و ناگهان حلق آویز شد. چند ثانیه بعد هم روی زمین افتاد و از هوش رفت.»
محمدمهدی در حالی بازی مرگبارش را شروع کرده بود که برادر کوچکش شاهد همه این ماجرا بود. پسربچه 6 ساله چند ساعت بعد وقتی محمدمهدی به بیمارستان منتقل می‌شد، درباره حادثه به پدرش می‌گوید: «من به داداش گفتم که این بازی را نکند اما خودش می‌خواست که روح شود. اولش که روسری را دور گردنش انداخت، داشت تاب می‌خورد اما یکدفعه چشم هایش را بست و روی زمین افتاد. من ترسیده بودم و گریه می‌کردم و همسایه‌ها پشت در جمع شده بودند اما مامان گفته بود که در را روی کسی باز نکنم. بعد یکی از همسایه‌ها شماره تلفن بابا را از پشت در از من گرفت و به او زنگ زد.» پدر محمد مهدی وقتی از ماجرا باخبر شد با عجله خودش را به خانه رساند. خیلی زود پسربچه 12 ساله به بیمارستان سوم شعبان انتقال یافت و گرچه با انجام عملیات احیا، قلب او شروع به کار کرد اما مغزش از کار افتاده بود.
پدر داغدار می‌گوید:« ساعت حدود 4:30 بعد‌از‌ظهر سه‌شنبه بود که پسرم را به بیمارستان رساندم و او تا یکشنبه شب هفته جاری در آنجا بستری بود. در این مدت خیلی‌ها امیدوارمان کردند که او به زندگی بر می‌گردد اما دوشنبه، دکترش گفت که داروهایی که به او تزریق کرده‌اند جواب نداده و او دچار مرگ مغزی شده است. وقتی این خبر را به ما اعلام کردند، دنیا روی سرمان خراب شد. باورم نمی‌شد پسرم را به خاطر تقلید از یک سریال از دست داده باشم. پسری که هنوز هم صدای خنده‌ها و شیطنت‌هایش در گوشم می‌پیچد.
با این حال او مرده بود و بهترین کار در آن لحظه اهدای اعضای بدنش بود. به همین دلیل با اهدای اعضای او موافقت کردیم و پسرم برای انجام آزمایش‌های نهایی درخصوص مرگ مغزی‌شدن و عمل پیوند اعضا به بیمارستان مسیح دانشوری انتقال یافت. او ادامه می‌دهد: «در همه جای دنیا وقتی سریالی تخیلی و آمیخته با خرافات از تلویزیون پخش می‌شود قبل از آن هشدار داده می‌شود که این سریال را مثلا بچه‌های 12ساله و کمتر از آن تماشا نکنند اما متأسفانه در شب‌های ماه رمضان وقتی چنین سریالی از تلویزیون پخش می‌شد، هیچ هشداری به خانواده‌ها داده نمی‌شد و به همین دلیل قصد دارم از صدا و سیما و سازندگان این سریال شکایت کنم.»
 
منبع : همشهری

  



  

لبخند بزنید
90/6/15:: 8:29 ع
(0)

چند توصیه ی روانپزشکی


 
حرص نخورید. ناراحتی را نبلعید. همانطور که از خوردن غذای مانده و فاسد پرهیز می­کنید از جذب کردن و بلعیدن حرف­های مفت و مزخرف پرهیز کنید. نگذارید حرف­هایی که به نظر خودتان صحیح نمی­آید و چرند است، ذهن­تان را خراب کند و باعث شود که دچار تهوع فکری شوید.
 
اگر دلخورید بیان کنید. اگر می­ترسید ترس­تان را به زبان بیاورید.اگر عصبانی هستید عصبانیت­تان را نشان دهید. گریه دارید؟ گریه کنید. مفاهیمی مثل خویشتن­داری و سکوت و بردباری را بگذارید کنار. این­ها ارزش­هایی ست که حکومت­های دیکتاتوری تبلیغ می­کنند که بتوانند فرد را از همان آغاز، در خانواده سرکوب کنند و یک مشت آدم ترس خورده تحویل جامعه بدهند. ناراحتی­ها را باید ابراز کرد و گرنه بعدها می شود کابوس. می شود تیک عصبی. تنگی­نفس. خارشِ­تن. می شود دسیسه­چینی و بهانه­جویی. ناخن و لب جویدن و تند تند پاها را تکان دادن.
 
نگذارید کسی اعتماد به نفس شما را خدشه دار کند. با نگاه. با لبخند معنی­دار. با کنایه. با حرف و طعنه.  سعی کنید به خودتان ایمان بیاورید. با خودتان صلح کنید. خودتان را همانطور که هستید دوست داشته باشید. چهره­تان را، اندام­تان را. صلح کردن با خود آغاز زندگی­ست.
  http://www.ideachampions.com/weblogs/thinking.jpg
از گذشته­ فرار نکنید و آن را بپذیرید. با خود مهربان باشید و اشتباهات و غفلت­ها را به خودتان ببخشید. نگذارید ظلم و جفای دیگران در گذشته از شما یک قربانی بسازد. در نقش قربانی رفتن گاه برای بعضی می­شود همه ­ی محتوای زندگی شان. سالها در عزای خود می­نشینند و هیچ چیز هم تغییر نمی­کند.  از گذشته فرار نکنید اما در گذشته هم غرق نشوید و در سوگ روزهای خوب از دست رفته ننشینید. هیچ زمانی جذاب­تر از زمان حال نیست.
 
از خودتان به اندازه­ی توانایی­تان انتظار داشته باشید. سعی کنید حد توانایی­تان را بشناسید. بیشتر ما حد توانایی خود را نمی­شناسیم و به همین خاطر همیشه از حد توانایی خود فراتر می­رویم. ممکن هم هست در کاری موفق بشویم اما چون از توان خود بیشتر مایه گذاشته­ایم، زود دچار خستگی و دلزدگی می­شویم.
 
سعی نکنید دختر و پسر خوب برای پدر و مادر، خواهر خوب، برادر خوب، عروس خوب، داماد خوب، پدر خوب، مادر خوب باشید. این خیلی خوب بودن­ها عاقبت کار دست آدم می­دهد. آدم گاهی می­رود توی نقش­هایی که نقش واقعی­اش نیستند و از من واقعی­اش خیلی فاصله گرفته­ اند.  بهتر است دیگران شما را نپسندند تا اینکه هر روز به جای خود در آینه چهره­ی کسی را ببینید که از شما سوال می­کند: راستی تو کی هستی؟
 
اگر دوست دارید کاری را انجام دهید حتماً انجام دهید وگرنه به خود سخت نگیرید که با اینکار اتفاقی نمی­افتد.
 
عشق ورزیدن را در زندگی فراموش نکنید.
هرچه هست و می ماند عشق است و دیگر هیچ

  


ساعت 7 صبح داییم به گوشیم زنگ زده برداشتم میگم: بــــــــله!؟

 

میگه اِ خواب بودی؟

 

پـَـَـ نَ پـَـَــــ سر صبحی صدامو شکل داریوش کردم حال کنی!
 
+++++++++++++++++++++++
 
دوستم اومده صاف رفته نشست رو بالشم! میگم:راحتی‌؟ میگه: بلند شم یعنی‌! میگم: پـَـَـ نَ پـَـَـــ بشین قالب باسنت شه یه موقع گم شدی واسه تشخیص هویت ازش استفاده کنیم
 
+++++++++++++++++++++++

 

 

رفتم مغازه دارو سوسک کش خریدم . میگم بریزم زمین اینو؟یارو میگه پَـــ نَ پَـــ صبح ظهر شب با یه لیوان آب بده سوسکه بخوره
 
+++++++++++++++++++++++
 
دارم سبزی خورد می کنم ... دستم بریده ... میگم مامان چسب داری؟

میگه دستتو بریدی؟!

پَـــ نَ پَــــ می خوام کارم تموم شد دوباره سبزیارو بچسبونم!

 

 

+++++++++++++++++++++++
 
به دوستم زنگ زدم میگم ماشینم روشن نمیشه میگه استارت میزنی روشن نمیشه؟میگم پَـــ نَ پَــــ وقتی ازش خواهش میکنم روشن نمیشه

 

 

+++++++++++++++++++++++

 

کلاغه به روباهه میگه:گفتی آواز بخون که پنیر از دهنم بیافته؟ روباهه میگه:پـَـَـ نَ پـَـَــــ می خواستم واسه آکادمی موسیقی گوگوش ازت تست بگیرم
 
+++++++++++++++++++++++
 
 
داریم راه میریم با دوستام پام پیچ خورده،خوردم زمین میگه کمک می‌خوای؟میگم پـَـ نَ پـَـ شماها خودتونو نجات بدین من اینجا میمونم مقاومت می‌کنم بریییید برییییییید

 

 

+++++++++++++++++++++++
 
دختره میگه اگه من برم خارج تو با یه دختر دیگه ای دوست میشی؟

پَـــ نَ پَـــ میرم تو اتاقم خودمو حبس می کنم رو دیوارشم می نویسم: شاید این جمعه بیاید ... شاید

 

 

+++++++++++++++++++++++
 
سر جلسه امتحان می گم استاد چقد دیگه وقت داریم؟

 

میگه تا آخر امتحان؟

 

پَـــ نَ پـَـــ تا ظهور آقا امام زمان
 
+++++++++++++++++++++++

 

 

زنگ زدم به دوست دختر دوستم فوت میکنم میگه مزاحمی؟میگم پَـــ نَ پَــــ نسل جدید کولرهای ال جی هستم با دو سیم کارت مجزا
 
+++++++++++++++++++++++

 

 

دیشب رفتیم استخر، می خواستیم کفشارو تحویل بدیم کلید بگیریم، طرف می گه شما هم کفش دارین؟؟ پـَـَـ نَ پـَـَــــ طرح حرم تا حرم بوده پابرهنه اومدیم ثواب ببریم
 
+++++++++++++++++++++++

 

 

شمع های ماشینم سوخته,رفتم تعمیرگاه...میپرسه عوضشون کنم؟؟

پـَـَـ نَ پـَـَــ

فوتشون کن تا صد سال زنده باشی
 
+++++++++++++++++++++++

 

 

ازم میپرسه: اگه یه موقعیت بهتری برات جور شه منو ول میکنی؟ میگم:پَـــ نَ پَـــ لگد به بختم میزنم بات میمونم تا تو یه موقعیت بهتر برات جور شه منو بپیچونی
 
+++++++++++++++++++++++

 

 

به دوستم میگم خودکارو بده میگه چیزی میخوای بنویسی؟

پـَـَـ نَ پـَـَــــ یه زیر شلواری براش گرفتم میخوام ببینم اندازشه یا نه
 
+++++++++++++++++++++++
 
پشه نشسته رو پام داره خونمو می خوره , دستم رو بردم بالا بزنمش یهو داداشم میگه اااا می خوای بکشیش؟! پَـــ نَ پـَـَـ خونش رو خورده می خوام بزنم پشتش آروغ بزنه ببرم بخوابونمش !!
 
+++++++++++++++++++++++

 

 

اسپری سوسک کش زدم به سوسکه، سوسکه افتاده به پشت دست و پا میزنه...هم خونه ایم اومده میگه داره جون میده..؟ پـَـَـ نَ پـَـَــــ قیافه تورو دیده از خنده ریسه رفته
 
+++++++++++++++++++++++

 

 

رفته بودیم مکه یه پیر مرد که کاروانه ما بود مثلا میخواست سر صحبت باز کنه مخمون به کار بگیره ازم پرسید پسرم واسه زیارت خدا اومدی؟... گفتم پَــ نَ پَـــ ...اومدم کارایه انتقالیه امام رضارو ردیف کنم بیاد اینجا....

 

+++++++++++++++++++++++

 

سر جلسه امتحان به دختره میگم سواله 8 چی میشه؟میگه تقلب میخوای؟میگم پـَـــــــ نَ پــَــــــــ میخوام ببینم سطح علمیت درچه حد با خانواده بیایم خواستگاریت

 

 

+++++++++++++++++++++++
 
دیشب با دوستم داشتیم حکم بازی میکردیم ... بی بی انداختم ...

 

میگه بی بی بازی کردی؟

 

پَـــ نَ پَـــ انداختم وسط یه شوهر خوب واسش گیر بیاریم!
 
+++++++++++++++++++++++

 

 

تو تاکسی کناریم به راننده گفت من بچه امام حسینم ...

راننده پرسید میدون امام حسین؟

پَـــ نَ پَــــ ایشون خود علی اصغره ماشالله بزرگ شده مردی شده واسه خودش ...
 
+++++++++++++++++++++++

 

 

از ساق پا تا محدوده 18 قدمو گچ گرفتم، دوستم اومد خونمون عیادت، میپرسه شکسته؟ میگم پَــــ نَ پـَـــ رفیقم اورتوپده، یه تعارف زد منم تو رودرواسی موندم
 
+++++++++++++++++++++++

 

 

یه جوش اندازه گلابی رو دماغم زده ، دوستم دیده میگه جوشه ؟

پـَـَـ نَ پـَـَــــ قسمتهای مهم صورتمو علامت زدم ،تو امتحان میاد...

 

+++++++++++++++++++++++

 

جارو دستم بود داشتم میرفتم اتاقمو جارو بزنم ...

عمه ام دید گفت داری میری جارو بزنی؟!

پَـــ نَ پَـــ زنگ زدم بچه ها بیان قسمت ده هری پاتر رو بسازیم !
 
+++++++++++++++++++++++

 

 

رفتم حموم داد زدم میگم این آب چرا ســـــــــرده؟!!!!

بابام میگه داری دوش میگیری؟

میگم پـَـَـ نَ پـَـَــــ دارم تمرین های دوره غواصی رو تو تشت دوره میکنم!

 

+++++++++++++++++++++++

 

میگم مکانیک سیالات 9 شدم...میگه :یعنی افتادی؟؟؟؟ میگم پَـــــ نَ پــَـــ استاد گفت دست و بالم تنگه 9اُ بگیر حالا بقیه شم سر ماه میدم !!:

 

 

+++++++++++++++++++++++

 

 
روز ظهر عاشورا قابلمه به دست افتادیم تو خیابون .دوستم ما رو میبینه می گه:دارین میرین نذری بگیرین؟میگم پـَـَـ نَ پـَـَـ پسرخاله ام کنسرت هِوی مِتال داره من امشب تو گروهش نوازنده ی قابلمه ام

 

 

 

+++++++++++++++++++++++

 

 

 

گزارش گر صدا و سیما در حال تهیه گزارش از وضعت کار و اشتغال جوانان...

 

سلام شمااز وضعیت کاری جوانان راضی هستین؟؟

 

بله...

 

-خودتون کجا کار می‌کنید؟؟

 

...- تو گاوداری..!!!

 

- کارگر هستین؟؟؟

 

- پَـــ نَ پَـــ...گـاویم...لباس کارگر پوشیدیم میخوایم از بیمه بیکاری استفاده کنیم
 
+++++++++++++++++++++++

 

 

یارو به رفیقش می گه تو جاده دو تا ماشین زدن به هم،هرکی تو ماشینا بوده مرده،رفیقش می گه راننده هم مرده؟پـَـَـ نَ پـَـَــــ رفته مرحله بعد،فقط جونش یکی کم شده

 

+++++++++++++++++++++++

 

خربزه خریدم اومدم خونه،خواهرم میگه خربزه است؟میگم پَـــ نَ پَـــ هندونه است داره مسخره بازی در میاره
 
+++++++++++++++++++++++

 

طرف زنگ زده میگه کجایی؟ میگم تو چمران گیر کردم. میگه بزرگراه چمران؟ پـَــــــــ نَ پَــــــــ خونه آقامصطفی شام دعوتیم گیردادن نمیزارن بیایم
 
+++++++++++++++++++++++

 

 

بابابزرگم 98 سالشه ، می گه : وصیت ناممو بنویسم ؟ پـَـَـ نَ پـَـَــــ بشین یه چشم انداز 20 ساله ی جامع بنویس برا آیندت ، قدر جوونیتم بدون

  


برای یک زندگی سالم نیازمند توصیه هایی هستیم. توصیه هایی که با دقت کردن به آن ها می توانیم زندگی شیرین تری را تجربه کنیم. برای زندگی خود توصیه های زیر را در نظر داشته باشید.

مشخص حرف بزنید

احساسات و افکار خود را به صورت مستقیم بیان کنید. ارتباط روشن امکان دوام و پایداری و ثبات را افزایش می دهد.

حال گرا و آینده نگر باشید

وقتی دچار مشکل می شوید بدنبال آن باشید که مشکل را حل کنید. به جای آنکه بپرسید "
چرا این مشکل بوجود آمده است؟" بپرسید" این مشکل را چگونه حل کنیم؟"

از گوش دادن فعال استفاده کنید


فعالانه گوش دادن یعنی همدلانه گوش دادن. وقتی همدلانه گوش می دهیم زمینه را برای یک زندگی گرم و صمیمی آماده می کنیم.

من-پیام بدهید

برای بیان احساسات و ناراحتی از ضمیر من استفاده کنید. یعنی مسئولیت احساسات خود را به عهده بگیرید.

حکم های مطلق را کنار بگذارید

از کلماتی مثل همیشه، هرگز و باید استفاده نکنید. این کلمات ارتباط استبدای را القاء می کند. از سوی دیگر باعث می شود که طرف مقابل احساس کند جایی برای خطا وجود ندارد و مشکل را بزرگ نشان می دهد.

به دنبال مقصر نباشید

بسیاری از زوج ها در جنگ مقصرها گیرکرده اند. در روابط خود به دنبال مقصر نباشید و نگویید که من درست می گویم و تو غلط می گویی، در پی حل مسئله باشید.
 
هر بار یک مسئله را حل کنید

بسیاری از زن و شوهرها می خواهند همه مشکلات را با هم حل کنند؛ در صورتی که بیشتر باعث افزایش تنش می شوند. مشکلات را گام به گام حل کنید.

هدف فهمیدن است نه تغییر

هدف از جر و بحث و تبادل نظر، درک متقابل است. اگر به دنبال تغییر همسرتان هستید به توافق نمی رسید.

توهین، ضایع کردن ممنوع

همسرتان را سرزنش نکنید. توهین و ضایع کردن چون سمی است که زندگی زناشویی شما را مسموم می کند.

افکار و احساستان را بیان کنید

بیان احساس و افکار، باعث صمیمیت می شود و رابطه را به سمت آزادی سوق می دهد.

از همسرتان توقع نداشته باشید فکر شما را بخواند

بجای آنکه پیش بینی کنید، حدس بزنید و یا ذهن خوانی کنید، پرسش و پاسخ کنید. ذهن خوانی و یا توقع ذهن خواهی هر دو از منابع مشکل ساز در زندگی زناشویی است.

یاد بگیرید عادات بد خود را کنار بگذارید

سعی کنید عادات بد مانند استدلال های مخرب، لجبازی، قدرت طلبی را بشناسید.

برای زندگی برنامه داشته باشید

به بخش های مختلف زندگی و نیازهای مختلف خود توجه کنید و برای آنها برنامه داشته باشید.

تغییر، زمان بر است

توقع نداشته باشید عادات منفی همسرتان سریع تغییر کند

مسوولیت پذیر باشید

مسوولیت احساسات، عادات بد و ویژگی های شخصیتی خود را به عهده بگیرید. همیشه این همسر ما نیست که باعث مشکلات می شود.

(برگرفته از کتاب برای زن وشوهرها وقت
زندگی بهتر رسیده)


  


 

وقتی خودم را به قدر کافی دوست داشتم

آرامش را حس کردم.

وقتی خودم را به قدر کافی دوست داشتم

هر روز در خودم تعمق کردم. این مقدمه دوست داشتن خود است.

وقتی خودم را به قدر کافی دوست داشتم

از تنها بودن خوشم آمد، در خلوت سکوت محاصره شدم و شگفت زده به فضای درون

وجودم گوش کردم.

وقتی خودم را به قدر کافی دوست داشتم

از طریق گوش کردن به ندای وجدانم، خودم رئیس خودم شدم. این طوری خدا با من

صحبت می کند، این ندای درونی من است.

وقتی خودم را به قدر کافی دوست داشتم

خودم را بی جهت خسته نمی کردم.

وقتی خودم را به قدر کافی دوست داشتم

در خود حضور یک احساس معنوی را حس کردم که مرا هدایت می کند، سپس یاد گرفتم

که به این نیروی معنوی اطمینان کنم و با آن زندگی کنم.

وقتی خودم را به قدر کافی دوست داشتم

دیگر آرزو نداشتم که زندگی ام طور دیگری باشد. به این نتیجه رسیدم که زندگی فعلی

برای سیر تکاملی ام مناسب ترین است.

وقتی خودم را به قدر کافی دوست داشتم

دیگر احتیاجی نداشتم که به وسیله چیزها یا مردم احساس امنیت کنم.

وقتی خودم را به قدر کافی دوست داشتم

آن قسمت از وجودم یا روحم که همیشه تشنه توجه بود، ارضا شد و این شروعی برای

پیدایش آرامش درون بود. این جا بود که توانستم شفاف تر ببینم.

وقتی خودم را به قدر کافی دوست داشتم

فهمیدم که در مکان درست و زمان درستی قرار دارم، سپس راحت شدم.

وقتی خودم را به قدر کافی دوست داشتم

برای خودم رختخواب پر قو خریدم.

وقتی خودم را به قدر کافی دوست داشتم

خصوصیتی را که می گفت همیشه باید ایده آل باشم ترک کردم، آن دیو لذت کش را.

وقتی خودم را به قدر کافی دوست داشتم

بیشتر به خودم احترام گذاشتم.

وقتی خودم را به قدر کافی دوست داشتم

تمام احساساتم را حس کردم. آنها را بررسی نکردم، بلکه واقعاً حس کردم.

وقتی خودم را به قدر کافی دوست داشتم

فهمیدم که ذهن من می تواند مرا آزار دهد، یا گول بزند، ولی اگر از آن در راه قلب و درونم

استفاده کنم، می تواند ابزار بسیار سودمندی باشد




  

پیام رسان
 

+ می دانم برترین توشه رهرو به سوی تو، اراده استوار و فروتنی یاری خواهانه است و اینک، قلبم با اراده ای استوار و فروتنی متواضعانه با تو رازگویی می کند .

+ وای از دست این تنهایی، وای از دست این دل بهانه گیر وای از دست این لحظه های نفسگیر ،ای خدا بیا و دستهای سردم را بگیر خسته ام ، باز هم دلم گرفته و دل شکسته ام …

+ چرا دلتون برا من تنگ نشده بووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووود هااااااااااااا؟؟؟؟:((((((((((((((((

+ خداوند بی‌نهایت است اما به قدر نیاز تو فرود می‌اید، به قدر ارزوی تو گسترده می‌شود و به قدر ایمان تو به او کارگشاست

+ ببخشید بچه ها چنتا عکس طنز میخوام میشه ادرسشو برام بفرستین؟؟مرسی

+ سلام بچه ها خوبین؟حالتون چطوره؟

+ سلام دوستای خوبم.وقتی خداحافظی کردمو گفتم دیگه نمیام خیلیا ازم خواستن که لا اقل ج کنکورمو بگم بهتون حالاهم این فیدوزدم بگم تو استان خودم و رشته حسابداری قبول شدم

+ گم شدم توی شبی که خودمم،شبی که حتی یه فانوس نداره/منوبا خودت ببر به روشنی،اخه هیشکی مث تو منو دوس نداره/هی دلم لک زده واسه یه هم زبون،شیشه ی دل همه سنگ شده/میدونی دلیل گریه هام چیه؟،آآآآآآآآآی خدا،دلم برات تنگ شده..........

+ سلااااااااااااااام کسی خونه نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟اهای صابخونه؟؟

+ بچه ها فکر بد نکنینا این گلایولو نمیشناسمش اما خیلی عوضیه ابرو هرچی ادمه برده.تورو خدا یکی ادبش کنه



مشخصات مدیر وبلاگ
لوگوی وبلاگ

بایگانی
عناوین یادداشتهای وبلاگ
آمار وبلاگ
بازدید امروز : 10
بازدید دیروز : 8
کل بازدید : 146706
کل یاداشته ها : 210
لوگوی دوستان
دوستان

انتظار قاصدک رهگذری غریب جزیره علم عشق سرخ من کلبه موعود هادی سکوت خیس چم مهر دل نوشته های یک دختر شهید سکوت ابدی حامل نور ... وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید) choobak33 حقوقی و فقهی KING OF BLACK کلبه تنهایی أنّ الارض یرثها عبادی الصالحون حباب خیال red rose آوای قلبها... سفیر دوستی قاری عشق خاطرات دکتر بالتازار پروانگی مینوسم ازخودم ازشهرم انار_رفسنجان .: شهر عشق :. تا شقایق هست زندگی اجبار است . بچه ها من تنهام!!!کمک مهاجر احمد چاله پی ان شاء الله ابـــــــــــرار عشق گمشده جوجولی آموزشی- روانشناسی حرف های تنهایی قافیه باران حرم الشهدا Dark Future Manna ورزشهای رزمی کلبه تنهایی مهاجر جیغ بنفش در ساعت 25 مردود جبهه فرهنگی امام روح الله مازندران محمودآباد گروه اینترنتی جرقه داتکو عاشقانه من و تو شهید قنبر امانی مرگ عاشق مکاشفه مسیح به وبلاگ بر بچون دزفیل(دزفول) خوش اومهِ اجتماعی هر چی تو دوست داری بی خیال بابا بخند با ولایت زنده ایم السلام علیک یا فاطمه الزهراء (س) هیئت کنج دلتنگی های من! اصولی رایانه پرسپولیس همسایه خورشید کلبه ی عشق ایرانیان ایرانی باشگاه پرواز سکوت پرسروصدا اسمان کهف الشهداء GOD.... نبض شاه تور می گذره ... پارسال دوست امسال آشنا عدالت جویان نسل بیدار سینوهه اخبار دنیای عشق ღ♥ღ من و تو ღ♥ღ صل الله علی الباکین علی الحسین مهنازوپسراش مهندسی متالورژِی ایرنی ستاره سهیل خورجین عشق *ایستگـــــــــــــــــــــــــــاه انـــــــــــــــــــــرژی* ستاره غلط غو لو ت بهار صداقت** margerit فقط خدا خسته ام ما آخر رفاقتیم زازران همراه اخر adamak نسل تو در تو ستون فقرات(درد کمر) ME&YOU به تو می اندیشم ... خلوت دل *غدیر چشمه همیشه جاری* رقص و آواز صراط مبین به بهترین وبلاگ سرگرمی خوش امدید برای خودم دوست خوب مهتاب جیگر نامه آزاد راه علوم کامپیوتر عکس های باغبادران ارون جیگر طلا رویای خیالی پرستو..... دغدغه سه ثانیه سکوت شهدا شرمنده ایم Love me جوک و خنده خلوتگاه من بلوچی از شهرستان چابهار اینجا همه چی در همه لاو اس ام اس دهاتی magicschool دکتر علی حاجی ستوده عبودیت مسائل شیطان پرستی در ایران و جهان محبت و عشق تنها ظهور قلب خـــــــــــــــــــــــــــاکی برای سلامتی مهدی صلوات آنــــــــابنا فانی مهربانه عشق انجمن تربیت بدنی نقطه تـــــــــه خطـــــــ...! ماه شعبان درود بــــر پادشاهـــــم کـــوروش بــــزرگ اینجا ماله سلنا و جاستینه با ما و اندیشه حاج آقا مسئلةٌ ミ★ミسکوت غمミ★ミ غسالخانه عاشقانه عشق ممنوعه و دلتنگی شوق دیدار... تنهایی شاخه نبات هر چی بخوای بمب خنده همه چیز اینجاست مدیا ای آر ریحانه لپ لپ وبلاگ صدف= عشق طلاست سایه پرسش و پاسخ به سوالات درسی زنبورعسل عشق نردبانی برای لمس رویا ها ادبی وشاعرانه سحر یادداشت های دختر ماه مطالب متفرقه مغان مسکن اتاق دلتنگی باران امید JUST گلچین حسابداری من و تو sayeh. تنهایی چاوش ( چه خبر از دنیا ؟؟؟؟) منتظر عاشق آریایی معین قیطاسپور به کجا چنین شتابان؟ آرش...پسر ایده آل من دنیای این روزای من... دانلود موزیک سارا دختری از جنس عشق شبگرد تنها رویاهای یک عاشق جوونی کجایی... روانشناسی _ مطالب جالب شرکت نمین فیلتر خرسند جست وجوگر دانلــــودکـــده Hnabii مهتاب سبز فقط برای او داستان های زیبا +مطالب عاشقانه اس ام اس های خوشگل دوست یه دختر تنها skati تنهایی من عاشقانه !...عشق...! خون خورشید-علی محبی کلبه ی یک دل شکسته رنگارنگ دیار غم حروفهای زیبای انگلیسی وابستگی عنوان ندارد حدیث مهربونی دردودل تک شاخ دو راهی عشق دلتنگی عشقولانه ها عاشقانها صادق مهندسی برق عمومی پرنیان سلام بر مهـــدی dokhtar ironi زندگی زیباست توپخانه عشق همه چی گرگان جدید برف دو2تا کی خوشگل تره رندانه .: welcome :. بهزاد عشق اسمانی مونا کلبه تنهایی من ورزش و سلامتی پلنگ صورتی جوانان پتار عمران

ترجمه از وردپرس به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ